. (س) ای حسین من ، رفتی و تنهام گذاشتی بین این دشمن  ای حسین من ، توی کربلا کنار تو منم کشتن  ای حسین من ، بعد تو نیستم به واللهِه دیگه خوش من بعد تو تنهام ، به خدا رمق نمونده دیگه توی پام  بعد تو تنهام ، ندارم امید و دلخوشی توی دنیام  بعد تو تنهام ، بدنت تو قتلگاس من با سرت اینجام توو اوج بی رحمی اسیر دست اینام ای وای من که همسفر با این نامردام  دعایی کن تا جون بِدم که سیر از دنیام حسین جان ببین چه بی‌کسم  دلم خون شده به تو قسم  می‌دونم به تو نمی‌رسم حسین جان  هستی زینب ، بعد تو فرقی نداره دیگه روز و شب  هستی زینب ، نمی‌افته اسم تو یک نفسم از لب  هستی زینب ، دخترت داره می‌سوزه انگاری توو تب  به خدا مردم ، پای تو وایسادم و خیلی کتک خوردم  به خدا مردم ، خیلی تنگه واسه تو این دل افسردم  به خدا مردم ، ولی پیش دشمنات که کم نیاوردم از غم دوری می‌کِشم عذاب این روزا تازیونه میده بهم جواب این روزا دلنگرونم واسه ی رباب این روزا منو کشت لالایی خوندنش به خاک سیاه نشوندنش امید نیست به زنده موندنش حسین جان  نمیره یادم ، توی قتلگاه تو از نفس افتادم  نمیره یادم ، توی اون سه ساعته صد دفعه جون دادم  نمیره یادم ، کاش منم جون میدادم شبیه اولادم سر تو بر نی ، می‌زنن با تازیونه بچه‌هاتو هِی  سرتو بر نی ، زن و بچه‌ات راهی ن به سوی بزم مِی  سر تو بر نی ، روزی صد بار می‌میرم تا بشه عمرم طِی لاله ی زینب روی نیزه ها روئیده از بس به سمت صورت تو سنگ باریده  لخته به لخته خون روی لبات چسبیده الهی بمیره خواهرت  چقد ریخته سنگ برابرت  به هم ریخته صورت و سرت حسین جان ✍ .👇