🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_رقیه_(ع)
#روضه_شهادت_
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب زمان
🔶مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست
🔶به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست
🔶ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشم
🔶به طفل خانه به دوش، آشیانه لازم نیست
🔶نشان آبله و سنگ و کعب نى کافى است
🔶دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست
🔶به سنگ قبر من بى گناه بنویسید
🔶اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
🔶عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
🔶بزن مرا که یتیم، بهانه لازم نیست
🔶مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است
🔶به بلبلى که اسیر است لانه لازم نیست
🔶محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار
🔶براى زلف به خون شسته، شانه لازم نیست
🔶به کودکى که چراغ شبش سر پدر است
🔶دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست
⬅️شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیهاست انشاالله به آبروی دختر سه ساله ابا عبدالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
امشب بیائید بریم گوشه خرابه شام ، بریم یتیم نوازی کنیم ، انشاءالله هیچ وقت دختر بی بابا در زندگیت بزرگ نکنی ، امشب حاجت دارها دست به دامن سه ساله امام حسین بزنید ، بمیرم برای زینب که هر وقت بچه های امام حسین را می زدند زینب می آمد خودش را سپر می کرد ، صدا زد عمه جان
🔸مگر ما بلبلان لانه نداریم
🔸 به جز ویرانه کاشانه نداریم
🔸همه رفتند سوی خانه خویش
🔸مگر ای عمه ما خانه نداریم
🔻رحمت خدا بر آن چشمی که برای حسین و بچه های حسین گریه کند ، انشاءالله کنار حرمش گریه کنی.
صدا زد عمه جان
🔸دوست دارم که شب هجر پدر سر گردد
🔸دیده از دیدن او باز منور گردد
🔸من دعا می کنم ای عمه تو آمین بر گو 🔸کز سفر باب من خسته جگر بر گردد
⏪می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد
بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند اما
، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید .
صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد .
🔸دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
🔸عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
⏪عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچة کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : بابا جانم که رگهای گلوی ترا بریده ، بابا که محاسن تو به خون سرت خضاب کرده ، هی ناله زد ، گریه کرد ، یک وقت هم دیدند آرام گرفت ، زینب فرمود : آرام باشید رقیه دوباره به خواب رفته بگذارید مقداری استراحت کند اما وقتی نزدیک آمد دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف ، صدا زد : رقیه جان دید جواب نمی دهد یک وقت هم نگاه کرد دید رقیه جان داده .
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا