. سبک واحد امام حسن عسکری علیه السلام کبوترِ، دلم شده هوایی داره به سر هوای آشنایی می خواد بره، به سمت شهر دلبر می‌خواد بگیره سوی سامرا پر چقد دلم، تنگ سرایِ اونجاست همون جا که، مزار پاک آقاست یه گنبدِ، طلایی و یه شیش گوش یه حرم قشنگ که میشی مدهوش ولی شده این شبارو سیاه پوش (بقیة الله آجرك الله سرت سلامت ياحجت الله)(٤) دلا بسوز، که آقامون غریبه غریبه و این شبا غم نصیبه از سوزشِ، زهرِ جفا می سوزه آب می‌شه مثل شمع آقا می سوزه دیگه شده، لحظه‌ی آخر او بی‌تاب او، فاطمه مادر او دشمن زده، شرر به جان آقا موج بلا، بُریدْ امان آقا سر اومده، دیگر زمان آقا (بقیة الله آجرك الله سرت سلامت ياحجت الله)(٤) لب تشنه و..، حال آقا خرابه درمون درد او یه جرعه آبه میگه بیا، مهدی‌ام ای نگارم آبی بده به من که بی قرارم اما فقط، درد آقا که آب نیست آقا برا، خودش دِلش کباب نیست آقا داره، می سوزه از یه جایی شده دلش، دوباره کربلایی اونجا که تشنه کشته شد آقایی (بقیة الله آجرك الله سرت سلامت ياحجت الله)(٤) «تشنه بود و جگرش سوخت حسین.....» 👇 👇