🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری_حضرت_معصومه(_س)
#گریز_به_امام رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🎇السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ،
⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید امشب بریم در خونه دوخت گرامی موسی بن جعفر حضرت معصومه (س) روضه بخونم برایتان و التماس دعا.......
🔸آمد زمدینه تاکه درقم باشد
🔸درمملکت امام هشتم باشد
🔸یعنی که خدا نخواست تا مرقد او
🔸مانند مزار فاطمه گم باشد
⬅️میخام بگم محبت بین امام رضا ع و حضرت معصومه س مثال زدنیه.
بقدری این عشق و علاقه زیاد بود ، اصلا نمیتونستند دوری همدیگه رو تحمل کنند، (لذا امام رضا نامه نوشتن، بی بی رو دعوت کردند به مرو(خراسان.)
اما چرخ روزگار طوری چرخید… که این خواهر و برادر نتونستن همدیگه رو ملاقات کنند انشاالله هیچ خواهری را چشم انتظار برادر نکنه اما بی بی چقدر مسافتی برای دیدن برادر طی نمو د اما به برادر نرسیداما عزیزان┈
وقتی خبر رسید به قمی ها ،خواهر امام داره می آد به سمت قم،دختر امام داره می آد به سمت قم،مردم کیلومترها از شهر بیرون اُمدند، به استقبال حضرت معصومه سلام الله علیها،یه عده با تنگ دستی قربونی زیر بغل زده بودند،
بابا تو تنگ دستی قربونی برا چی می بری،می گفت:مگه خبر نداری دختر امام داره می یاد،خواهر امام داره می یاد،یه عده با خودشون دسته گل می بردند،چه احترامی گذاشتند،عرضم اینه،ای کاش به همه ی خواهرای امامان احترام می گذاشتند،
وقتی بی بی رو وارد قم کردند،از بزرگان و محترمین قم اُمدند،از بهترین جاهای قم رو در اختیار بی بی قرار دادند،یه باغی بود،اصرار کردند،التماس کردند،بی بی رو با احترام وارد این باغ کردند،سادات مثل پروانه دور دختر امام می گشتند،
بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند شب شهادت حضرت معصومه است گریزی هم به روضه امام رضا هم داشته باشیم همه اموات فیض ببرند اما عزیزان
از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید .
تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد
خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم
عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ، واحسینا .
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴