میلادیه حضرت معصومه (س) حاج داود بیدق داری منتظران را مژده نور سحر آمد گلشن دین حق را نوگلِ تر آمد بوی جنان آمد روح روان آمد آیت یزدانی بر اهل جهان آمد لطف خداوندی بر پیر مغان آمد بوی جنان آمد روح روان آمد عالم شده نورانی از این نورِ سحرگاه چون دختر موسای زمان آمده از راه غمها به سرآمد محبوبِ خدا را امشب ثمر آمد بوی جنان آمد روح روان آمد ___ ثانیِ زهرا آمد فخر ملک آمد ظلمت شبها رفت و نورِ ملک آمد بوی جنان آمد روح روان آمد یا حضرت معصومه سنون آدیوه قربان عاشقدی گوزل قبریوه بو ملّت ایران ای عصمت والا بند دل طاها هم دختر موسی گوهر یکتاسن دختر زهرا سن ملت ایرانه نعمت عظما سن فاطمه دریا سنده گوهر یکتاسن روح روانیمسن ر احت جانیمسن گوهر یکتاسن دختر زهراسن __ آتش و آب و باد و خاک اؤزی دیللندی عالم هستی یکسر آدیوی سسلندی گر چه گنهکارم ایلمیشم عصیان نوکریوم امّا تاجِ سر خوبان روح روان گلدی بوی جنان گلدی ___ گوهر گنجینۀ سِلم و رضا خواهر سلطان دین،موسی الرضا کز وجودش خاکدان جنّت شده خاک پاکش ،درگه رحمت شده هرکه در« قم » بوسه برخاکش زند بر کف پا ، بوسه افلاکش زند هر کسی زوّار این بانو شود روز محشر همدمش یا هو شود درگه معصومه باغ جنّت است آستانش بارگاه رحمت است هر که زوّارش شود گر هفت بار گویی اش رفته به حج کردگار پایه رفعت چنان باشد بلند زایرش از لطف گردد ارجمند کیست چون معصومه در راه ولا سر گذارد در دیار ابتلا در سر عشق برادر جان دهد امتحان در وادی جانان دهد کیست چون معصومه،تنها و غریب بار بندد از وطن سوی حبیب کیست چون معصومه ازشهر و دیار دست بردارد ز شوق وصل یار کیست چون معصومه ازسلم و رضا گردد آخر کشتۀ عشق رضا آل هاشم در جهان از مرد و زن جملگی شیرند ، شیر ذوالمنن گر گواهی زین حدیثم خواستی شاهد من ، زینب کبراستی کز وفا این شیر زن در کربلا با برادر یار شد در هر بلا درکف اخلاص،زینب جان گذاشت عاشقانه پای در میدان گذاشت عاقبت معصومه هم ازجان گذشت همچو زینب ازسروسامان گذشت گر به حق از امت پیغمبریم از « تبّری و توّلی » نگذریم