#زمزمه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دستگاه_همایون
من که دلغمینم، با غصه همنشینم
ای مدینه بنگر، من امّ بی بنینم
غرق سوز و آهم، کمسو شده نگاهم
کو ستاره هایم؟ کو ای مدینه ماهم؟
مادر شهیدم، که دیدم نخل امیدم بی ثمر
حق رسد به دادم، نهادم داغ عزیزم بر جگر
پاره ی دل من، گل من، شد پاره پاره پیکرش
نور هر دو عینم، حسینم، آواره شد بر نی سرش
ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین
وای حسین مادر نداره۲)
بر جمالت عباس، قسم به خالت عباس
روز و شب بگویم شیرم حلالت عباس
ای همه امیدم، دلاور رشیدم
پیش روی زهرا کردی تو روسفیدم
فرق تو شکسته، نشسته بر آن عمود آهنین
ای عزیز بی دست، تو از اسب، چگونه افتادی زمین؟
علقمه نبودم، بیایم بر پیکرت دلبند من
گو چه شد که زهرا، در آنجا خوانده تو را فرزند من
ذکر ام البنین، روز و شب شد چنین
وای حسین مادر نداره.(۲)