. امشب دوباره،در شور و شینم با این دل خود،در کاظمینم موسی بن جعفر۳ بر روی قلبم،نامت نوشتم حریم پاکت،بود بهشتم موسی بن جعفر۳ دعوت نما من،آیم به سویت بلکه بگیرم،من عطر و بویت موسی بن جعفر۳ امامم اما،رفته ام از یاد افتاده ام در،زندان بغداد موسی بن جعفر۳ از ظلم سندی،یا رب خدایا جانم رسیده،بر لب خدایا موسی بن جعفر۳ سندی دون بر،زخمم نمک زد هر روز افطار،مرا کتک زد موسی بن جعفر۳ هر روز مرا زد،او بی بهانه بر سر و رویم،با تازیانه موسی بن جعفر۳ بر روی من زد،پرده ی نیلی با تازیانه،با ضرب سیلی موسی بن جعفر۳ وقتی مرا زد،از ظلم و کینه مردم فتادم،یاد مدینه موسی بن جعفر۳