ِِِِ.....:
《السلام علیک یا اباصالح المهدی
به نام رب مهدی لب گشایم
سرود غیبتش را می سرایم
سخن از غربت مهدی زهراست
سخن از بی وفایی من و ماست
غم مهدی غمی جانکاه باشد
از آن کمتر کسی آگاه باشد
کجا یوسف ، چنین زندان کشیده؟
کجا یعقوب ، این هجران کشیده ؟
هزار و یکصد و هفتاد سال است
که می داند که ، مولا در چه حال است ؟
فدای غربتش ، یاور ندارد
به این غربت کسی باور ندارد
به غیبت سوز و اشک و آه دارد
چو جد خویش سر در چاه دارد
تو گویی خار در چشمش نشسته
دلش از غفلت شیعه شکسته
قسم بر صورت زهرا که نیلی ست
به رخساری که آزرده ز سیلی ست
در این غم اشک آل الله جاریست
حدیث قرن ها چشم انتظاریست
به مهدی عرصه عالم چو تنگ است
چنین غفلت برای شیعه ننگ است
همه کردیم مهدی را فراموش
رسد هل من معین همواره بر گوش
به سینه سوز هجرانش نداریم
خبر از اشک چشمانش نداریم
ولی اندوه او بر ما گران است
دعا گوی تمام شیعیان است
بیا هجرت کنیم اینک به سویش
رویم العفو گویان رو به سویش
ز رنج غربتش یادی نمائیم
امام خویش را یاری نمائیم
بیا زهرای اطهر شاد سازیم
ز زندان یوسفش آزاد سازیم.
الّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج