📖💚
🍃
#تیڪ_تاب
°↓°تکه اےاز کتاب امام منـــ🌱
مجنون نشسته بود کنار دریا، روے شنهاے ساحل ... مینوشت: لیلے.
با انگشتانش شنها را خط میانداخت: لیلے! ☺️
آب میآمد روی شنها را میپوشاند، وقتے که برمیگشت سمت دریا اسم لیلے پاک شده بود. 😐
مجنون دوباره انگشت میکشید روے شنها و مینوشت: لیلے...
آب هجوم میآورد سمت ساحل و نام لیلے را پاک میکرد.. کسے او را دید. کارش را که دائم تکرار میکرد...
کسے پیش رفت و گفت: چرا این کار بیهوده را میکنے؟
مجنون نگاهش کرد. عمیق در چشمانش زل زد. چیزے ندید.. آن مرد هیچ نداشت... مجنون اما لب زد:
گر میسر نیست ما را کام او عشقبازے میکنیم با نام او😌
حیات مجنون به همین بود: یاد لیلے🙂
•🖋• نوشته ے :
نرجس شکوریان فرد
•💚•
@asheghaneh_halal