📚✨ ✨ 【• 🎁 •】 ❣ ••|برشے از کتاب |•• در بیرون خانه مرغابی ها اطرافم را گرفته بودند و سر و صدا می کردند به اهل خانه گفتم : با آنها کاری نداشته باشید ، آنها مرثیه و نوحه خوانی را شروع کرده اند وقتی خواستم در خانه را باز کنم ، لباسم به میخ گیر کرد و کمربندم باز شد .. آن را محکم بستم و تکرار کردم: کمربند خور را برای مرگ محکم ببند که مرگ را ملاقات خواهی کرد ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ فرزندم حسن(ع)آمد و سرم را به دامن گرفت دلداریش دادم: به خدا سوگند رستگار شدم💔 پدرت را از امروز به بعد ناراحت نخواهی دید .. ‌‌ کتـــ📖ـاب : علے (ع)از زبان علے(ع) °| پدید آورنده : ججت الاسلام محمد محمدیان |° ناشـ📇ـــر : نشر معارف مــطالـعہ با طـعـم لذٺـــــــ😃👇 ✨ °• 📚✨•° @asheghaneh_halal