[• 🙊 •] 🔻رفته بودیم کربلا یه آقایی مسئول ماشین بود برای رسوندن ما به حرم... این آقا با اعتماد به نفس تمام انگلیسی حرف می‌زد که ما بفهمیم یه لحظه همهمه شد میخواست بگه بهمون ساکت باشید نمیچرخید تو دهنش نمی‌گفت مِن مِن ميکرد... منم خواستم کمکش کنم گفتم Shut up (خفه شو) 😁😁 ایشونم که فک کرده با خودش بودم، منم هنگ که چی گفتم... یهو پیادم کرد نامرد 😐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ (0⃣5⃣) ─═┅✫✰🦋✰✫┅═─ 🤭ارسال سوتے قابل نشر و : 📲• @Ali_Yaar . . [ از خندھ نَمیریم‌ صلـوات😂✋🏻 ] 📩| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal