[• 🙊 •] 🔻مراسم ختم یکی از اقوام دور بود؛ یه یخچال بود ته راه رو دلم میخواست یواشکی برم بازش کنم اگه خوراکی داخلش بود بخورم کسی نفهمه🤪 نگو یخچاله اتصالی داشت تا دستگیرشو گرفتم برق گرفت منو پرت شدم وسط مجلس دستم زخم شده بود همه اومدن بالا سرم میگفتن چرا اینقدر تو شکمویی چرااا😑 (6⃣9⃣) ─═┅✫✰🦋✰✫┅═─ 🤭ارسال سوتے قابل نشر و : 📲• @Ali_Yaar . . [ از خندھ نَمیریم‌ صلـوات😂✋🏻 ] 📩| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal