«نشست پشت تویوتا خسته بود به ساعتش نگاه کرد یک ساعتی تا جلسهی قرارگاه مانده بود آرام پیاده شد و نگاهی به چادر انداخت همه خواب بودند آرام و بیصدا ظرفها را جمع کرد و برد کنار منبع شست دسته کرد و گذاشت توی چادر لباسهای کثیف گوشهی چادر را هم جمع کرد و ریخت توی تشت و برد کنار منبع شست و آویزان کرد روی بند وضویش را هم گرفت و رفت جلسهی قرارگاه
وقتی شب برگشت بچهها از خجالت سرشان پایین بود و رویشان نمیشد توی چشمهای محمدرضا نگاه کنند😢»
نفر اول از راست «شهید محمدرضا کارور»
#شهید_محمدرضا_کارور🌹
•🦋•──⊰🌹⊱──•🦋•
@Asheghaneh_Shahadat