[• 🙊 •] 🔻 یه بار سوم دبیرستان معلم ادبیات خیلی عصبی بود از دست یکی از بچه ها داشت داد میزد و تو دهنشم آدامس بود یه دفعه وسط داد آدامسش از دهنش پرتاب شد رو میزش😬 همون لحظه از خنده منفجر شدم😂 گفت کوفت جهنم برو بیرون🤨 ♧👮‍♂| : از حق نگذریم صحنه جالبی بود😅 ○نتیجه اخلاقی: خنده‌مون رو کنترل کنیم✋ (5⃣2⃣3⃣) ─═┅✫✰🦋✰✫┅═─ 🤭ارسال سوتے قابل نشر و : 📲• @Khadem_eshgh . . [ از خندھ نَمیریم‌ صلـوات😂✋🏻 ] 📩| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal