•‌<💌> •< > . . .•🎀•. من داشتم ڪلاس‌ها؎ آمادگی حــج می‌رفتم و عباس داشت آماده‌ام می‌ڪرد برا؎ وقتی ڪہ نیست. الان دیگر خیلی صـریح درباره مـرگ صحبت می‌ڪرد. می‌گفت: وقتی جنـازه‌ام را دید؎ گریہ نڪن. .•🎀•. دست رو؎ شانہ‌ام زد و گفت: باید مــرد باشی، من باید زودتر از این‌ها می‌رفتم. اما چون تحملش را نداشتی، خـدا مرا نبرد. الان با این همہ سختی هم ڪہ ڪشید؎، احساس می‌ڪنم ڪہ آمادگی دار؎ و وقتش شده است. .•🎀•. از خدا خواستہ بود اول بہ زنش صبــر بدهد و بعد شهـادت را بہ خودش. می‌گفت: حــج ڪہ برو؎ خـدا صبرت خواهد داد. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal