♥️🍃 می‌خواست برود سرکار از پله‌ها؎ آپارتمان، تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجله داشت که پله‌ها را دوتا یکی‌ رد می‌کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یک دقیقه دیرتر می‌رسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یك دقیقه یك دقیقه‌ها شهادت آدم را یك روز به یك روز به عقب می‌اندازد! @Asheghanezohoor