☺️ شوخ‌طبعی شهید محسن دین‌شعاری • در جلسات فرمانده گردان‌ها محسن اول جلسه خیلی آرام بود، ولی كم‌كم با چندنفر از بغل دستی‌هایش گرم می‌گرفت. • آن‌ها از شوخ‌طبعی محسن خوش‌شان می‌آمد و سعی می‌کردند او را سمت خودشان بكشند. • تا حدودی این شوخی‌ها را تحمل می‌کردم و ایراد نمی‌گرفتم اما بیش از حد كه می‌شد جابه‌جایشان می‌کردم، مثلا وقتی كاغذ مچاله می‌کرد و با آن، همه را نشانه می‌گرفت، می‌دیدم حواس بقیه پرت شده است، محسن را می‌آوردم و پیش خودم می‌نشاندم. به او می‌گفتم: آقای دین‌شعاری! می‌گذاری ببینیم اوضاع جلو را چه‌کار كنیم، چه‌کار نكنیم؟ اما او دوباره با ایماواشاره کار خودش را می‌کرد. 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab