#پندانه
سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند
که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگال
هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه
را دیگر ندارد !
نوک تیزش کُند و بلند و خمیده میشود و
شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه
میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است...
آنگاه عقاب است و دوراهی : بمـیرد یا دوباره
متولد شود؟
عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر
بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر
میماند تا نوکی جدید بروید . با نوک جدید
تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا
چنگال نو درآید !
و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند.
این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی
پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که
میتواند 30 سال دیگر زندگی کند...
برای زیستن باید تغییر کرد ، درد کشید...
از آنچه دوست داشت گذشت. عادات و
خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.
و
یـــــا بايد مُرد..
مارابه دوستان خود معرفی فرمایید👇انتشار با شما
🆔
https://eitaa.com/joinchat/606535787C7771eb5bf5
🆔
https://rubika.ir/joinc/BACABCGD0MUMTGKIGVSRZIMUDOHDRODC