🌹
#با_شهدا|شهید عباس کریمی
✍️ سردار خانهدار!
▫️زنگ زده بود که نمیتواند بیاید دنبالم. باید منطقه میماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کرد خودم بروم. من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلامآباد. کف آشپزخانه تمیز شده بود. همه میوههای فصل توی یخچال بود. توی ظرفهای ملامین چیده بودشان. کباب هم آماده بود روی اجاق، بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود با یک نامه. وقتی میآمد خانه، خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. بچه را عوض میکرد. شیر براش درست میکرد. سفره را میانداخت و جمع میکرد. پا به پای من مینشست لباسها را میشست، پهن میکرد، خشک میکرد و جمع میکرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_نخبگان_جوان
🇮🇷
https://eitaa.com/nokhbeganejavan