⁦⁩🌹بسم الله الرحمن الرحیم⁦⁦🌹 ✴️معنای زینت بودن دنیا(بخش دوم) مثال ساده: مثلا ماواردیك کارگاه یا فروشگاهی میشویم که تمام اشیاء آن به هم ریخته، به وضعیت بسیار بدی افتاده به طوریکه دل آدم نمی آید آنجابایستد. اما یك انسان باذوق و هنرمند و با دقت، این اشیاء را به طرز بسیارجالب و بانظم بسیار دقیقی میچیند. پس از چند روز وارد میشویم ومیبینیم که آنقدر جذاب است که انسان میخواهد تماشا کند. طوری که می خواهد عکسش را بردارد. چه چیزی اضافه شد که 180 درجه وضعیت انسان در برخورد با این صحنه، متفاوت شد؟ حتی یك پر کاهی هم آنجا اضافه نشده تا اینقدر انسان را به طرف خود بکشد. فقط یک چیزاضافه شد و آن اینکه رابطهی این اشیاء بانظم خاصی کنار هم قرار گرفت که آن نظم اصلا ازجنس ماده نیست. ذره ای ماده اضافه نشد. در رابطه بین آنها نظم، اضافه شد. و جالب اینکه هرچه نظم، بیشتر، زیبایی بیشتر و هرچه کمتر، جذابیت، کمتر. این زیبایی که ما را به خود جذب میکند، دل را میرباید، پس به یك حقیقت دیگر به نام نظم در بین اشیاء متکی شد،خودش مستقالاً چیزی نبود. اگر با دقت نگاه کنیم، در باطن این زینت، نظم را مشاهده میکنیم. افراد متفاوت اند، یك بچه سه چهارساله، برایش اصالاً وضع اول و دوم فرقی نکرده و اصالاً چیزی به نام زیبایی، آنجا نمیبیند. انسانهای یک مرتبه بالاتر، لذت میبرند؛ اما از خود این زیبایی. انسانهای یک مرتبه با روح بالاتر، جذب نظم آن میشوند. و کسانی که از آنها هم یک مرتبه بالاتر هستند، علاقه مند به آن انسان هنرمند میشوند. ⁦____________________ 📔کتاب_فطرت 📄صفحه۲۸۰،۲۸۱