💢ادامه مباحث حق الناس (3)💢
📍از خداوند متعال میخواهد مرا به
این حال برساند تا بتوانم رشد کنم و آن گناه در این حالت به ثواب تبدیل خواهد شد، این احساس است که سیئه انسان را به حسنه تبدیل میکند، نه اینکه اینطور فکر کنیم که بلی با این کار تشریفاتی آن حق از گردن ما بیافتد و ببینیم در آینده و در برنامه های بعدی چه خواهد شد، هیچ چیزی. تربیت در اختیار چه کسی هست؟ خودش تربیت میکند، ای بسا همان توجه من، کارش را انجام بدهد و یك انقلابی در وجود انسان پدید آورد، در هر حال حق الناس، قلب کسی را شکسته ایم، به این شکل، ولی اگر قلب کسی را نشکسته ایم حق آن فرد را ضایع کرده ایم در آنجا حاللیت الزم نیست چون تازه ممکن است با این کار باز باعث شکستن قلب طرف بشویم.
از باب مثال عرض میکنیم یك وقتی در کلاس با دوستم یك استادی را به استهزاء گرفتهام ، او آنجا روی تابلو درس میگوید و من اینجا با رفیقم درباره او بدیهه خوانی میکردم یا تمسخر میکردم رفیقم هم خیلی خوشش آمده و خندیده است، شخصیت یك مومن خودش هم یك استاد، ببین که این چه گناه بزرگیست؟
اما خودم در اصل خبر ندارم، یك وقت است متوجه شده است دیده است بله، معلم است قلبش شکسته، حالا باید بروم آن آقا را پیدا کنم بگویم آقا نفهمیدم، ندانستم بچه بودم، جوان بودم، یك وقت است اصلاً خبردار نشده است کلاً از کار ما
، دیگر اینجا الزم نیست بروم پیش آن آقا مقدس مآبی بکنم آقا میخواهم حلالیت بخواهم، تازه قلبش میشکند دیگه، او تو را یك دانشآموز با ادب میشناخت، عجب این آقا هم مثلاً! اینها دیگر الزم نیست، در حق او غیابا یك امر خیر انجام میدهی و هدیه میکنی، یا اگر جبران کردن لازم است باید جبران کنم، رفیقم را پیدا کنم بگوید فلانی ما در فلان وقت اشتباه کردیم، ما ناشکری کردیم این آقا را.......
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄–
برگرفته از جزوۀ
📗 ورود به آستان بندگی
📖 صفحهٔ 57 و 58
💠درآستانه بندگی
🖇
@Astanbandegi112