ی گرفت، آن را که بخواهد از چنگش نرهد، موانع تکلیف را برطرف ساخته و توفیق را یکسان قرار داده است بین ناتوان و برجسته، ممکن نمود ادای وظیفه را و راه دوری جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تکلیف نکرد جز به کمتر از ظرفیت و طاقت، منزّه است او، چه آشکار است کرمش و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطایش و چه بزرگ است احسانش، پیامبران را برانگیخت تا دادگریاش را بیان کنند و جانشینان آنان را بگماشت تا نمایان سازد عطای بیحد و فضلش را و ما را از امت سرور انبیاء و بهترین اولیاء و برترین برگزیدهها و والاترین پاکان، محمّد (درود خدا بر او خاندانش) قرار داد؛آمَنَّا بِهِ وَبِما دَعانا إِلَيْهِ، وَبِالْقُرْآنِ الَّذِى أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ، وَبِوَصِيِّهِ الَّذِى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ وَأَشارَ بِقَوْلِهِ: هٰذا عَلِيٌّ إِلَيْهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرارَ وَالْخُلَفاءَ الْأَخْيارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتارِ: عَلِيٌّ قامِعُ الْكُفّارِ، وَمِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضاةِ اللّٰهِ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ الْعابِدُ عَلِيٌّ، ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرٌ؛ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسىٰ، ثُمَّ الرِّضا عَلِيٌّ، ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِىُّ عَلِيٌّ، ثُمَّ الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ الْمُرْجَى الَّذِى بِبَقائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيا، وَبِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرىٰ، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّماءُ، وَبِهِ يَمْلَأُ اللّٰهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً؛به او ایمان آوردیم و به آنچه ما را بسوی آن دعوت کرد و به قرآنی که خدا بر او نازل کرد و به جانشینش که در روز غدیر معین کرد و با گفتهاش به او اشاره نمود و فرمود: «این علی است» و گواهی میدهم که امامان نیکو کردار و جانشینان نیکوکار پس از رسول برگزیده خدایند، علی سرکوبگر کافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علی، سپس برادر حضرت حسن نواده پیامبر، پیرو رضای خدا حسین، سپس عبادتکننده علی، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر؛ سپس کاظم موسی، سپس علی رضا، سپس تقی محمّد، سپس نقی علی، سپس زکی عسگری حسن، سپس حجّت، جانشین بر حق، قائم منتظر مهدی، آن امیدبخشی که به بقایش دنیا باقیست و از برکتش بندگان روزی یافتهاند و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر میکند، پسازآنکه از ستم و بیداد پر شده؛وَأَشْهَدُ أَنَّ أَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ، وَامْتِثالَهُمْ فَرِيضَةٌ، وَطاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَمَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ، وَالْاقْتِداءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ، وَمُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ، وَهُمْ سَاداتُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ، وَشُفَعاءُ يَوْمِ الدِّينِ، وَأَئِمَّةُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيَقِينِ، وَأَفْضَلُ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ،و گواهی میدهم که گفتار آنان حجّت و پیروی از آنان واجب و اطاعتشان فریضه الهی و دوستی با آنان لازم و حتم و اقتدای به آنان نجاتبخش و مخالفتشان سرنگون کننده است و ایشان سروران همه اهل بهشت و شفیعان روز جزا و امامان اهل زمین بطور یقین و برترین جانشینان پسندیدهوَأَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُساءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِيزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْكِتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَارَيْبَ فِيها، وَأَنَّ اللّٰهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ؛و گواهی میدهم که مرگ حق است و سؤال قبر و برانگیخته شدن حق است و ورود خلایق به محشر و صراط و میزان و حساب حق و کتاب و بهشت و دوزخ همه و همه حق است و ساعت موعود آمدنی است، هیچ تردیدی در آن نیست و اینکه خدا آنان را که در قبرها هستند برخواهد انگیخت؛اللّٰهُمَّ فَضْلُكَ رَجَائِى، وَكَرَمُكَ وَرَحْمَتُكَ أَمَلِى، لَاعَمَلَ لِى أَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلَا طاعَةَ لِى أَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوانَ، إِلّا أَنِّى اعْتَقَدْتُ تَوْحِيدَكَ وَعَدْلَكَ، وَارْتَجَيْتُ إِحْسانَكَ وَفَضْلَكَ، وَتَشَفَّعْتُ إِلَيْكَ بِالنَّبِيِّ وَآلِهِ مِنْ أَحِبَّتِكَ، وَأَنْتَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ وَأَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً كَثِيراً، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .خدایا! بخششت امید من و بزرگواری و رحمتت آرزوی من است، عملی که به آن سزاوار بهشت باشم ندارم و طاعتی که به آن شایسته خشنودیات گردم در پروندهام نیست،