د: خدا و رسولش جز فریب به ما وعده ندادند؛ و در آن زمان گروهی از آنان گفتند:‌ای اهل مدینه جایی برای شما نیست، بازگردید و جمعی از آنان از پیامبر اجازه می‌خواستند، می‌گفتند: خانه‌های ما باز و بی حفاظ است و حال آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز فرار از جنگ قصدی نداشتند و خدای تعالی فرمود: همینکه اهل ایمان دسته‌های کفر و شرک را دیدند گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داد، خدا و رسولش راست گفتند   و آنان را نیفزود مگر ایمان و تسلیم، پس عمرو قهرمان آن‌ها را کشتی و جمع آنان را فراری دادی و خدا آنان را که کافر بودد با خشمشان بازگرداند، درحالیکه به غنیمتی دست نیافتند و خدا جنگ را از اهل ایمان کفایت کرد و خدا نیرومند و عزیز است و روز احد هنگامیکه از اطراف پیامبر فرار میکردند و به احدی اعتنا نمی نمودند و پیامبر آنان را از پشت سرشان به کارزار دعوت میکرد، تو بودی که مشرکان را برای حفظ پیامبر به راست و چپ دفع میکردی تا خدا گزند آنان را در حالی که ترسان بودند از شما دو بزرگوار برگرداند و شکست خوردگان را به وسیله تو یاری کرد؛ و روز حنین، بنابر آنچه قرآن در این آیه به آن گویا شد: «زمانی که نفرات زیاد شما باعث شگفتی شما شد، ولی شما را به هیچ وجه بی نیاز نکرد و زمین با آن فراخی اش بر شما تنگ شد، سپس روی گردانده فرار کردید.   آنگاه خدا آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود». مؤمنان تو بودی و همراهانت و عمویت عباس شکست خودرگان را صدا میزد:‌ ای اصحاب سوره بقره،‌ ای اهل بیت شجره تا جماعتی به او پاسخ دادند، که تو رنج آن‌ها را کفایت کردی و به جای آن‌ها کمک را عهدهدار شدی، پس نومید از پاداش برگشتند و امیدوار به وعده خدای تعالی به توبه و این است سخن خدا که عظیم باد یادش: آنگاه خدا توبه میپذیرد پس از آن، توبه کسی را که بخواهد، درحالیکه تو درجه صبر را به دست آوردی و به مزد بزرگ پیروز شدی و روز خیبر که خدا شکست منافقان را آشکار کرد و دنباله کافران را برید و سپاس خدای را پروردگار جهانیان، درحالیکه آن‌ها از پیش با خدا پیمان بسته بودند که فرار نکنند و به یقین پیمان خدا مورد بازخواست است. مولای من تویی حجّت رسا و راه روشن و نعمت کامل و برهان تابناک، پس گوارا باد تو را، آنچه خدا از برتری به تو داد و نابود باد دشمن نادانت، با پیامبر (درود خدا بر او و خاندانش)   در تمام جنگ‌ها و لشگرکشی هایش حاضر بودی، پیشاپیش پرچم اسلام را به دوش میکشیدی و در برابرش شمشیر میزدی، سپس تنها برای تدبیر و کاردانی مشهودت و بیناییات در امور، در تمام میدان‌ها تو را به فرماندهی میگماشت و امیری بر تو نبود، چه بسیار کار‌هایی که تقوا مانع اجرای تصمیت در آن‌ها شد، اما جز تو در مثل آن از هوای نفس پیروی کرد، پس نادانان گمان کردند، که تو از آنچه او به آن رسید عاجز شدی، به خدا قسم گمانکننده اینچنین گمراه شد و را نیافت و تو واضح ساختی آنچه مشکل شده بود از این امور، برای آنکه توهّم و تردید کرد به گفتارت، درود خدا بر تو که فرمودی: گاهی انسان زبردست و چیره روی چاره را میبیند، ولی در برابرش پرد‌های از تقوای خداست.   در نتیجه روی چاره را آشکار رها میکند، ولی فرصت آن را غنیمت میداند کسی در امر باکی ندارد، به خدا سوگند راست گفتی و یاوهسرایان دچار زیان شدند، هنگامی که آن دو عهدشکن [طلحه و زبیر]با تو به فریبکاری برخاستند و گفتند قصد عمره داریم، به آنان گفتی: به جان خودتان قسم: قصد عمره ندارید، بکله قصد خیانت دارید، در نتیجه از آن دو نفر بیعت گرفتی و پیمان را محکم کردی، پس در نفاق کوشیدند، زمانی که بر کار نادرستشان آگاهشان کردی، بیتوجّهی کردند و به کار خویش بازگشتند، ولی بهرهمند نشدند و سرانجام کار هر دو خسران شد سپس اهل شام خیانت آن دو را دنبال کردند و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سویشان حرکت کردی، ولی آن‌ها به دین حق گردن ننهادند؛ و در قرآن تدبّر ننمودند، بیخردان پست و گمراهان ناجوانمرد، به آنچه در حق تو بر محمّد نازل شده بود کافرند و یاوران مخالف تو، درحالیکه خدا به پیروی از تو امر کرد و مؤمنان را به یاری تو فرا خواند.   و فرمود خدای عزّ و جلّ:‌ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را پروا کنید، و با راستگویان باشید. مولای من حق بر تو نمایان شد، درحالیکه مردم آن را به یک سو انداختند، و تو روش‌های دینی را پس از کهنگی و نابودی آشکار ساختی، توراست پیشینه جهاد بر پایه تصدیق به قرآن، و توراست فضیلت جهاد بر پایه تحقّق تأویل، و دشمن تو دشمن خدا، و انکارکننده رسول خدا است، دعوت میکند دعوت باطل، حکومت میکند به ستم، فرمان میدهد غاصبانه، دارودستهاش را به دوزخ میخواند، درحالیکه عمّار جهاد میکرد و میان دو لشگر فریاد میزد: کوچ کنید، کوچ کنید به سوی بهشت، و زمانی که آب خواست، با شیر سیراب شد و تکبیر زد.   و گفت: رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) به من فرمود: آخرین نوشیدنیات از دنیا مخلوطی ا