سلام
من یه دختری ۱۱ ساله هستم
چیز زیادی از جنگ نمیدانم...
ولی یه چیز رو خیلی خوب میدونم که شهدا ، زن و مرد و پیر و جوون نداشت
میدونم حتی دخترایی که هم سن من بودن هم شهید شدند
تمام این درد و دل ها رو با چشم بارانی مینویسم
دلم میخواد چیزهایی بیشتری درباره ی دخترانِ آن دوران بدانم
دلم میخواهد که آن ها را درک کنم
گاه با خود میگویم
مگر آنان آروز نداشتند؟!
مگر آنان رویا و هدف نداشتند؟!
نمیدانم.....
ولی از یه چیز مطمئن هستم
که دختران آن زمان هیچ فرقی با دختران امروز ندارند.
آری ، آن ها هم دختر بودند و رویا و آرزو داشتند
ولی در جلوی چشمانشان خانه ، مدرسه و رویا هایشان به باد رفت......
شاید آنها دلشان میخواست روزی مادر شوند ، دلشان میخواست روزی معلّم و..... شوند.
این سخن ها یک انشا نیستند
یک واقعیت اند.
گاه با خود میگویم کاش بتوانم روزی مثل آنان باشم؛ مثل آنان که با اینکه هزار هدف و آرزو داشتند ، باز هم در راه خدا و سرزمینشان جنگیدن و به شهادت رسیدند.
کسانی مثل سهام خیام ، زینب کمایی و.....هزار شهید دختر دیگر.
آری ، ما میتوانیم مثل آنان شجاع و پُرامید باشیم
فقط کافیست بخواهیم....
مهدیسا صفر رضوی زاده
پایه پنجم
دبستان دخترانه شاهد
شهرستان چالوس
استان مازندران
باماهمراه باشید در
#زنگ_تفریح
ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/957087781Cdb69489fb7
تلگرام👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFOr1EoyBgWRkL3pSw
#کنگره_ملی_شهدا_دانش_آموز_دختر