هنگامى كه طوفان ها بیش‌از تحمل توانایى من شدت مےگیرند؛ علی را در نظرم مجسم مےڪنم. دردهاے او و رنج‌های او تنهایى او و ناله‌ها و سوز و گدازهای درونى او، طوفانهاى حوادث كه یكى پس از دیگری او را محاصره كرده بود. همه را به یاد می‌آورم... و آنگاه تسكین مى یابم 📚خدایا به سوی تو می آیم دست‌نوشته های 💌 کانال باغ تماشای خدا 💌 ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9