🌸بسم الله🌸
جواب سوال این بزرگوار 👇
دخترم خواستگار داشت پسره سرباز بود
گفتم اگه میخواد باید بیاد خواستگاری اگر نه بره من نمیزارم دخترم بمونه برای هیچ و پوچ
اومد خواستگاری صیغه خوندیم پسره گفت من سربازیم تموم بشه بعدش شاید تا دوسال طول بکشه کارم ،پول جمع کنم
گفتم اگه واقعا همدیگه رو میخوایین من کاره ای نیستم فقط راهنما بچه ام هستم به دخترم گفتم همه شرایط ،دخترم گفت دوسش دارم.
اینا یه دل نه صد دل عاشق شدن، گفتن زمین و زمان بهم برسه ما پای هم هستیم.
با سختیهاش
الان ا سال و نیم سربازیش تموم شده یه کاری تو بازار مشغول شد.
منم دیگه مادرشو خواستم گفتم باید بیاد ببره زنشو ،تا کی وایستم این به اون پول و درآمد برسه
اصلا شاید روزی تقدیر اینا همین باشه با همین پول و مبلغ بایدزنشو ببره خونش عروسی بگیره تا خطبه عقد جاری بشه خدا راه باز میکنه
بگذریم که من به عنوان مادر زن بده شدم
ولی سخت گرفتم به پسر خانواده
استاد شوهرم یه آدم معتاد قبل گفتم به شماهیچ کدوم از وظایف پدری نداره
خودم بزرگ کردم بچهامو
با تب کردنشون تب کردم با شادیشون شاد بودم.حالا دیگه حلقه عقد خریدن به امید خدا عید فطر عقد رسمی کنن
بعد وام ازدواج بگیرن خونه رهن کنه عروسی بگیره
حالا من به عنوان مادر دلم به قرار بیاد برای این دخترم مشورت بدین
🗣واحدیان
https://eitaa.com/beinotoluein#با_جاری_قران_تا_سرنوشت_نیک