داستانی از کتاب قله پارسایی از آیت الله محمد کوهستانی از توابع بهشهر روایت میکنم که بعضی ها به آقا که در روستا کوهستان معروف به آقا جان بود ،می گفتند: شما نماز جماعت را زودتر تمام کنید به دلیل اینکه شما نماز جماعت را طول میدهید روستائیان خسته هستند برای جماعت مسجد پشت سر شما نمی آیند اقتدا بکنند ....بخاطر همین تعداد نماز گذاران کم هست.
آقا جان محمد کوهستانی میفرمودند : به این چیزها نیست ولی ما به خاطر دل شما نماز را سریع تر قرائت میکنیم.
باز هم اهالی روستا به این روش جدید هم که برنامه ریزی شد برای نماز جماعت تعداد اندکی حضور میرساندند.
آقاجان بعد مدتی فرمودند:ما همان نماز خودمان را به شرایط خودمان قرائت میکنیم آمدند آمدن نیامدند نیامدند ...بله بزرگواران این بهانه های نفس را کنار بگذارید نفس را سرزنش کنید نه استاد را و نه عارف را .
تو مو بینی و او پیچش مو
بیایم برای خدا از سرنوشت ورفتار قوم بنی اسرائیل درس بگیریم .
شما به نفست تشر بزن . وقت کم است راه طولانی
با خوابیدن ما به مقصد نمی رسیم.
صبر واستقامت در دین داشته باشیم.
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازیم.