❗️جوانی با
چاقوی خونین🩸🔪 وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت: آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت:
با من بیا.
پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و...😰
ادامه داستان اینجاست🤫🥶👇
https://eitaa.com/joinchat/447480159C6522964689
تا پاک نشده سریع ببین🔥☝️