مادر این شهید نوجوان می گوید:
جنازه محمد سه روز در نهر خین در شلمچه و سه روز هم در معراجالشهدا مانده بود تا پدرش از جبهه برگردد یک روز هم طول کشید تا کارهای تشییع و تدفینش انجام شود. کاسه سر پسرم خالی بود و فقط صورت داشت. توی کاسه خالی سرش با پنبه پر شده بود و دندانها و زبانش لابهلای پنبهها بود. نشستم کنار پیکر محمد و رویش را باز کردم. خیلی سریع بوسهای به پیشانیاش زدم و دست کشیدم روی چشمهایش و گفتم: خوش به حالت مادر حال تو که گریه کردن ندارد و به بی بی گفتم: بالاخره روزی که این همه منتظرش بودم ❤️🔥
#شهید_محمد_معماریان#چله_زیارت_عاشورا#پویش_اربعین
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz