بیاید تسنیم:به نظر شما برای معرفی و شناساندن بیشتر مدافعان حرم چه باید کرد؟ انتظار شما از کدام رسانه گروهی بیشتر است؟ رنجبر:تلویزیون یکی از پربیننده‌ترین رسانه‌های گروهی است که می‌تواند نقش بسیار پررنگ و موثری در شناساندن شهدا و مدافعان حرم داشته باشد. تصور برخی مردم این است که با شهید شدن یک فرد خانواد به فلاکت می‌افتد و فرزندانش روزگار بدی پیدا می‌کنند اما ما فرزندان شهدای بسیار موفقی داریم که نیاز به شناخته شدن و معرفی دارند. رسانه‌های گروهی وقتی می‌خواهند از شهدا بگویند ناراحتی و آه و ناله فرزند شهید را نشان می‌دهند. مانند شبی که ما به مزار همسرم رفتیم و محمد مهدی روی مزار پدرش به خواب رفت، او را در آغوش گرفتم و خبرنگاری عکس گرفت و فردا زیر این عکس تیتر زدند که "آیا شهید خیزاب نمی‌دانست که روزی خانواده‌اش به فلاکت می‌افتد". کسی درد دل مرا نمی‌داند و نباید قضاوتی در مورد ما داشته باشد. فکر برخی مردم بسیار بد است. رسانه‌های گروهی به جای منتشر کردن این عکس‌ها و ناراحتی‌ها از پیشرفت‌های تحصیلی و موفقیت‌های فرزندان شهدا بنویسند. زندگی خانواده‌های شهدا را قالب یک مصاحبه و یا مستند تهیه کنند و در اختیار بینندگان بگذارند. اینها بسیار در مردم ما تاثیرگذار است. اما در این زمینه کم کاری شده است. باید در قالب مستند، حقایق زندگی شهدا را بیان کرد تسنیم:می‌توانید در این مورد کمی بیشتر توضیح دهید؟ صدا و سیما چه اقدامی برای شناسناندن بیشتر مدافعان حرم می‌تواند انجام دهد؟ رنجبر: اگر صحبت‌های خانواده شهدا همراه با دست‌نوشته‌ها و مکتوبات شهید در قالب مستند ارائه شود مانند بمبی برای نسل جوان عمل خواهد کرد که روی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. چه بسیار افرادی که حتی داشتن دست خط شهید را برکتی در زندگی‌شان می‌دانند. گاهی من فکر می‌کنم ایده و فکر جمع آوری گنجینه شهید خیزاب را خدا به دل محمدمهدی انداخت و افراد بسیاری با دیدن این گنجینه زیر و رو شدند، حتی سفره‌ای که همگی سر آن غذا می‌خوردیم بعد از شهادت وارد گنجینه شد، محمدمهدی کاسه و بشقاب و لیوان پدرش را جدا کرد تا برای خودش باقی بماند و هرزمان که می‌خواهد به آن نگاه کند. قهرمان زندگی من تسنیم:شما چگونه از پدر برای محمد مهدی می‌گویید. احساس محمد مهدی و تفکر او در مورد پدر و شهادتش چیست. رنجبر:من هر شب یکی از خاطره‌های آقا مسلم را در قالب داستان برای پسرم تعریف می‌کنم؛ قصه هر شب هم عنوانش "قهرمان زندگی من" است. یک بار پسرم پرسید که "بابا برای مردم رفته و شهید شده؟" گفتم: "چرا می‌پرسی؟" گفت: "می‌خوام بدونم که مردم می‌دانند که شهدا به‌خاطر آنها رفته‌اند؟" خیلی به این سئوال فکر کردم. اگر به او می‌گفتم که پدرش به خاطر مردم رفته، ممکن بود طلبکار مردم شود و توقعی هم برایش ایجاد می‌شد. جواب دادم: "نه، اولین چیزی که برای پدر مهم بود عشق به اهل بیت(ع) بود، عشق به خدا بود و اگر نمی‌رفت حرم حضرت زینب(س) را خراب می‌کردند"؛ و بعد داستان کربلا را برایش تعریف کردم. او گفت: "فکر کردم بابا برای مردم رفته". مدتی پیش صحبتی با همسران شهدا داشتم. به آنها گفتم که باید طوری با بچه‌ها صحبت کنیم که بعدها طلبکارانه با مردم برخورد نکنند؛ چون خودشان هم آسیب می‌بینند و بعد هم از شهدا و یاد آنها فاصله می‌گیرند. ما باید از حالا به آنها یاد بدهیم تا بزرگ که شدند خودشان متوجه شوند. مقاومت محمدمهدی در برابر شهادت پدر؛ آقا مسلم او را آماده شهادتش کرده بود تسنیم: آیا شهید خیزاب فرزندش را هم آماده شهادت خود کرده بود؟ در مورد شهادت به محمد مهدی هم حرفی زده بودند؟ رنجبر: آقا مسلم محمد مهدی را برای شهادتش آماده کرده بود. فکر می‌کنم این روحیه‌ و آرامشی که درحال حاضر پسرم دارد به خاطر همین است. من روزی دو بار به گلستان شهدا سر مزار همسرم می‌روم. یک بار به تنهایی و یک بار هم به همراه محمدمهدی. آقا مسلم قبل از شهادتش هم من را آماده کرده بود هم پسرم را. برنامه زندگی ما این بود که هر هفته شب‌های جمعه به گلستان شهدا می‌رفتیم؛ محمد مهدی با آن حال و هوا بزرگ شده بود. هر هفته سر یک قطعه می‌نشستیم، یک‌بار شهدای گمنام، یک بار شهدای کردستان یا دفاع مقدس و .... آمین محمد مهدی برای شهادت پدر تسنیم: عکس‌العمل محمد مهدی در برابر علاقه پدر به شهادت چه بود؟ رنجبر:آقا مسلم می‌گفت من دعا می‌کنم شهید شوم شما آمین بگویید. من نمی‌گفتم اما محمد مهدی "آمین" می‌گفت. وقتی خبر شهادت را دادند محمد مهدی گفت: "خدا راشکر" گفتم: "چرا این حرفو می‌زنی" گفت: "چون بابا خودش همیشه دعا می‌کرد که شهید شود." محمد مهدی فکر می‌کرد پدرش حالا به آرزوش رسیده و به خاطر آمین‌های اوست که پدرش شهید شده است. آروزی محمدمهدی هم شهادت است تسنیم: آیا محمد مهدی نیز از شهادت چیزی می‌داند؟ شهید خیزاب قبل از شهادتشان چگونه با محمد مهدی رفتار می‌کردند. رنجبر:حرف محمد مهدی