طلای روز مبادا
کودک که بودم دستم را گرفتند و بردند گوش هایم را سوراخ کردند و برایم گوشواره های طلا خریدند، میگفتند دختر است، باید طلا داشته باشد، قشنگ تر میشود.
کم کم پدرم کار میکردند و پولشان میشد النگو در دستم یا گوشواره در گوشم،
از زمانی که خاطرم هست زنانی که در اطرافم بودند با اندکپولی که در دستشان بود تکه طلایی میخریدند،
میگفتند آن را میخواهیم برای روز مبادا، به زخمی بزنیم
بالاخره نیاز میشود.
پیرتر ها نصیحتم میکردند که هرماه کمی از حقوقت را کنار بگذار و طلا بخر،گردنبندی، گوشواره ای، حتی تکه طلای شکسته ای
سرمایه ت میشود
زن باید برای خودش سرمایه داشته باشد، چقدر به قدرت طلا ایمان داشتند
جایی که مرد خانواده تا صبح از فکر چک فردایش تمام خانه را قدم میزد و خوابش نمیبرد و به این فکر میکرد که چطور حسابش را پرکند تا چکش برگشت نخورد، همسرش گردنبندش را کف دستش میگذاشت تا آن را بفروشد و دیگر نگران نباشد
گاهی در مهمانی ها صدای جیرینگ جیرینگ النگوهای بانویی توجهم را جلب میکرد
مهم نبود سنگینی گردنبندی که از گردنش آویزان بود چقدر است، مهم این بود که این گردنبند او را زیبا تر کرده بود،
خیلی زود درک کردم طلا برای زنان زیبایی قدرتمندانه ای به همراه دارد.آنجایی که در مهمانی صدای جیرینگ جیرینگ طلا می آید و زیباییش را به رخ میکشد و آنجایی که خودش را در حل گرفتاری های خانواده شریک میداند و گردنبد را از گردنش باز میکند و کف دست همسرش میگذارد تا گره ای از زندگی باز کند،حس قدرت میکند.
امروز ، بعد از اعلام حکم جهاد رهبر انقلاب اسلامی
زنانی را دیدم که طلا از گوش و گردن خود باز کردند فروختند و پولش را هدیه به محور مقاومت کردند.
گذشتن زنان از نماد زیبایی و قدرتشان برای هدفی بزرگ تر با اعلام حکم جهاد جلوه ای دیگر بخشید و قطعا در تاریخ ماندگار خواهد شد، زنانی که سالها با خون دل از اندک پول باقی مانده خرجی خانه تکه طلایی خریده بودند برای روز مبادا.
قدرت حکم رهبری تمام قدرت های زنانه را برای مبارزه متحد کردند.
.
پ.ن :امروز مادرم صدام کردن و گروه کلاسشان را نشانم داد، بانوانی که طلاهای خود را فروخته بودند تا به محور مقاومت و مردم عزیز ف.ل.س.ط.ی.ن کمک کنند.
این جمع های بانوان خانه دار را دست کم نگیرید. در زمان های حساس میتوانند غوغا به پا کنند.
۱۴۰۳/۷/۸
✍مبینا جوادی نسب
ارسالی مخاطبان
@BanooAmin