ما دوران نامزدی خونه مادرشوهرم که میرفتم با مادر شوهرم میخوابیدم همش شوهرمم حرصش میگرفت یه شب بهم گفت وقتی مامانم میخوابه پاشو بیا پیشم حرف بزنیم منم گفتم میترسم بیدار شه و اینا گفت بالشتو بزار جای خودت لاحافم بکش روش نمیفهمه یکم حرف بزنیم برو بعد بعدشم گفت مامانم قرص خواب میخوره خوابش سنگینه عاچشتون روز بد نبینه جای شوهرمم تو حال بود رفتم پیشش یکم حرف واینا بعد شروع کردیم داشتیم لب اینا میرفتیم که دیگه صحنه جالتر میشد که یهویی دیدیم یه اژدها داره بالا سرمون نفس نفس میزنه ازحرص پتورو از سرمون باز کردیم دیدیم مادرشوهرمه 😁😁😁😁دوباره پتو کشیدیم سرمون 😂😂😂😂ازخجالت دیگه هردومون نفسمون بند اومده بود 💕💕💕 بانوان منتظر http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ⚠️ کپی بدون ذکر منبع ممنوع! 📌ارسال ممنوع❌✨ 📞 احوالپرسیღ ، صحبت📞 ، مشاوره🍃↙️ @Sh2Barazandeh