سلامم بهشتیا روزتون بخیر من یه خاطره دارم از اولین روزی که با همسر جان رفتیم بیرون برای اشنایی بیشتر البته سوتی برای همسر جانه نه من🙈 یادمه وقتی داشت منو میرسوند خونه گفت فرناز خانوم یه سوال میپرسم شما هم جای خواهر من جواب بدین😐 داشتم فکر میکردم واقعا منو به چشم خواهری میبینه🤔 من🥴 خواهر🤪 همسر جان😰