✔️
#نامه_یک_مادرشوهربه_عروسش...!
عروس قشنگم: من ۹ ماه بار فرزندى را در دل كشیدم تا به دنیا آمد. شبهاى بسیارى تا صبح بالاى سرش بیدار بودم تا او آسوده بخوابد.
وقتى زمین خورد و گریه كرد، من اولین كسى بودم كه اشكهاش رو پاک كردم.
وقتى اولین بار مدرسه رفت، این من بودم كه پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برایش صبر كردم.
وقتى اولین دعوا رو تو مدرسه كرد، این من بودم كه پشتش وایسادم.
وقتى لباس نو مىخواست، من تنها دارایىام رو براى اون خرج مىکردم.
وقتى به سن بلوغ رسید و پرخاشگرىهاش شروع شد، این من بودم كه تحمل كردم و چه شبها كه تا صبح گریه نكردم و از خدا كمک نخواستم...
وقتى اولین بار دست روى دختر مورد علاقهاش گذاشت، این من بودم که تو را برایش خواستگاری کردم.
وقتى تو آمدى، اون خیلى وقت بود كه پسر من بود؛ از لحظههایى كه نطفهاش بسته شد با من ارتباط عاطفى داشت. اون تنها پسرم نیست، اون قسمت اصلى وجود منه...
مرا روبروی خودت نبین، مرا در كنار خودت قرار بده! من بهترین سالهاى عمرم را به پاى فرزندى نشستم كه تو امروز شوهر خطاب مىكنى...
من مهمان ناخوانده نیستم! من یك مادرم، با سالهاى طولانى رنج و درد. من پسرم را با اشک چشمم بزرگ كردم. پسر من، میوه درخت ۳۰ ساله منه.
حق دیدن و بودن و حرف زدن من با پسرم را تو از من نگیر... مرا آنگونه كه هستم بپذیر؛ با تمام بدیهایم...
فقط فراموش نكن مردى را كه تو امروز شوهر مینامى، روزى عزیز كرده و بزرگ شده در دامن من بود...
عروس گلم! روزى تو هم در صندلى قضاوت مادر شوهر عروس مىنشینى. خیلى مراقب باش. دوستت دارم، چون پسرم تو را دوست دارد...
❄️خانه ی بهشتی بانوان☃
http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135
⚠️
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_میباشد!