اسمش برای سفر حج در آمده بود .. همه چیز برای سفر مھیا بود که صرف نظر کرد گفت : مڪه من این مرز و بـوم است خانواده را فرستاد و گفت : ان شاءاللھ‌ عید قربـان خودم را میرسانم .. راست هم میگفت درست در روز عید قربان گلوله حنجره‌اش را پـاره کرد و از همانجا به میهمانی خدا رفت ((:` - سرلشکر‌عباس‌بابایۍ🖤! - شھیدآنھ