•●😅😂🙃●• 💠 جـشـن پـتـو 👻🎉 قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچـه‌‌ های چـادر رو توی "جـشن پـتـو" بزنیم 😐 یه روز گفـتیـم: ما چرا خودمون رو میـزنیـم؟ 🤔 واسه همین قرار شد یکی بـره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر 🤫 به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حــاج آقــ🧔🏻ـا اومد داخل 😬 اول جـا خـوردیم... اما خوب دیگه کاریـش نمی‌شد کرد. 🤭 گفتـم: حـاج آقـا بچـه‌‌ها یه سوال دارن 🤗 گفت: بفرمایید و ........ پــخ پــخ 😆 بعد یه مدت از این قضیه داشتم از کنار یه چـادر رد می‌شدم🚶‍♂که یهو یکی صدام زد... 📣 تا به خودم اومدم، هفـت هشـتـا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسـابی ... 😅 •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗  @Banoyi_dameshgh ╚════ ✾" 🍁 " ✾