📌مسيحي و زره امیرالمؤمنین"عليه السلام" در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی "سلام الله عليه" در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزديک مرد مسيحي پيدا شد. علي او را به محضر قاضي برد و اقامه دعوی کرد که: «اين زره از آن من است، نه آن را فروخته‌‌‌‌‌ام و نه به کسی بخشيده‌‌‌‌‌ام و اکنون آن را در نزد اين مرد يافته‌‌‌‌‌ام.» قاضی به مسيحی گفت: «خليفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه می گویی؟» او گفت: «اين زره مال خود من است و در عين حال، گفته‌ی مقام را تکذيب نميکنم(ممکن‌است‌خليفه‌اشتباه‌کرده‌باشد)». قاضی رو کرد به امیرالمؤمنین و گفت: «تو مدعی هستی و اين شخص، منکر است، علی هذا "بنابراین" بر تو است که شاهد بر مدعای خود بياوری». امیرالمؤمنین خنديد و فرمود: قاضی راست می گويد، اکنون می بايست که من شاهد بياورم، ولی من شاهد ندارم. روی اين اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع حکم کرد و او هم زره را برداشت و روانه شد. مرد مسيحی که خود بهتر می دانست که زره مال کيست، پس از آنکه چند گامي پيمود، وجدانش مرتعش شد، برگشت و گفت: اين طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نيست، از نوع حکومت انبياست» و اقرار کرد که زره از آنِ امیرالمؤمنین است. طولی نکشيد که او را ديدند مسلمان شده و با شوق و ايمان در زير پرچم در جنگ نهروان مي‌‌‌‌‌جنگد 📕الامام علي، صوت العدالة الانسانية، صفحه 63 📲 ثواب انتشار برای شما {انتشار بدون لینک: }