╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 20 🔵 بخش اول بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين اسرار تقديم «اياك» بر «نعبد» هـ . هماهنگي تشريع با تكوين مقتضي تقديم اياك در اين آيهٔ مباركهٔ «اياك نعبد و اياك نستعين»(1) وجوهي در تقديم «اياك» بر «نعبد» ذكر شده يكی از آن وجوه اين است كه در خطاب يك متكلم است و يك خطاب است و يك مخاطب و اين سه امر اركان اوليه يك مخاطبه‌اند. گاهي متكلم مهم است، خطاب و مخاطب فرع است، گاهي مخاطب اصل است، متكلم و خطاب فرع‌اند. گاهي در عرض هم‌اند. در خطابات عادي متكلم و خطاب و مخاطب در عرض هم‎اند مثل دو انساني كه در عرض هم‌اند و با يكديگر گفتگو مي‌كنند. گاهي متكلم أشرف است وخطاب و مخاطب فرعند، گاهي مخاطب اشرف است، خطاب و متكلم فرعند. در اين خطاب اعتباري و تشريعي كه عبد نسبت به مولي خطابي دارد كه مي‎گويد «اياك نعبد» عبد متكلم است و خداي سبحان مخاطب است و اين تأدب و بندگي خطاب چون مخاطب اصل است و خطاب و متكلم فرع‌اند او مخاطب را بايد قبلاً ذكر بكند براي اين كه حرمت اصالتش محفوظ باشد حرمت اصالت مخاطب در اين خطابهاي اعتباري دو نكته ادبي است كه ما «اياك» را مقدم بر «نعبد» ذكر بكنيم ولي درخصوص مقام، اصالت مخاطب يك ريشهٴ تكويني دارد گاهي ما در محاورات براي اينكه حرمت يك شخص را حفظ بكنيم به او احترام بكنيم اسم او را اول ذكر مي‌كنيم اين يك احترام قرار دادي است يك وقت اين خطابات ما كه خطابات تشريعي و اعتباري است محصول يك خطاب تكويني است چه در آن خطاب تكويني متكلم اصل است و خطاب و مخاطب فرع. بيان ذلك اين است كه در خطابهاي اعتباري اول متكلم است بعد خطاب و مخاطب به وسيله اين خطاب متصف مي‌شود به عنوان مخاطب بودن ولي در خطابهاي تكويني اول متكلم است بعد خطاب است بعد مخاطب پيدا مي‌شود وقتي خداي سبحان كار خود را تشريع مي‌كند مي‌فرمايد: «انما امره اذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون» امر خدا آن است كه اگر خواست چيزي را ايجاد كند به او ميگويد (كن) او هم (يكون و يوجد) مي‌شود. در خطاب تكويني متكلم اصل است. بعد خطاب بعد مخاطب پيدا مي‌شود.كه مخاطب فرع بر خطاب است. يكون يعني يوجد فرع بر كن يعني «محقق باش» خواهد بود، اول خطاب است بعد مخاطب پيدا مي‌شود در خطابهاي تكويني متكلم با آن خٍطابش مخاطب مي‌افريند، اينطور نيست كه يك مخاطبي قبلا موجود باشد آنگاه خداي سبحان به اين مخاطب موجود بگويد: «كن» بلكه با همين «كن» كه ايجاد است، مخاطب يافت مي‌شود فتحصل چه در خطاب اعتباري خطاب فرع بر مخاطب است و درخطاب تكويني مخاطب فرع بر خطاب اگر مخاطب فرع بر خطاب است . پس كن كه همان افرينش و ايجاد است قبل از يكون كه همان وجود مخاطب است خواهد بود، اگر اين خطابات اعتباري ما در نماز و مانند آن يك ريشه تكويني دارد اول خداي سبحان ما را مخاطب قرار داد كه خطاب او اصل بود و ما طبق خطاب او آفريده شديم پس او اصل است و هستي ما فرع حالا اگر نوبت به يكون رسيد كه اگر او يكون خواست با آمر سخن بگويد وقتي خدا امر خود را تشريح مي‌كند مي‌فرمايد: «انما امره اذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون»(4) حالا امر كرد به كن و زيد ايجاد مي‌شود حالا اگر زيد خواست با خداي خود سخن بگويد چگونه سخن بگويد بگويد من با تو حرف ميزنم يا بگويد تو مخاطب مني چه جور بگويد، بگويد «اعبدك» يا بگويد «اياك اعبد» بگويد من با تو حرف مي‌زنم يا بگويد تو مخاطب مني. از كجا شروع بكند از خدا شروع بكند، يا از خود شروع بكند. بگويد من باتو حرف مي‌زنم يابگويد تو مخاطب مني، وقتي آن ريشه تكويني تحليل شد اول متكلم بود، بعد خطاب بود بعد مخاطب «انما أمره اذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون» ، پس كن مقدم بر يكون است، دستور ايجاد مقدم بر وجود زيد است، اگر زيدي با دستور خدا موجود شد خواست با خدا سخن بگويد، از اين يكون بايد شروع بكند به كن برسد و به آمر برسد يا اول بايد نام شريف آمر را ببرد بگويد تو مخاطب مني اگر گفته مي‌شود «اياك نعبد» براي اينكه آن آمر مخاطب است و در خطاب اعتباري متكلم و اين خطاب فرع بر وجود آن مخاطبند كه او آمر بود و باخطاب تكويني زيد و امثال زيد را ايجاد كرد بنابر اين ادب تشريع اقتضاء مي‌كندكه به روال تكوين سخن بگوئيم، بگوئيم «اياك نعبد» و گذشته از انكه ادب اقتضاي اين را دارد.