فضه خواهرشهید: برای همه اعضای خانواده، مجذوبیت و محبوبیت خاصی داشت. مادرم خیلی به او وابسته و او نیز عاشق مادر بود .به کارهای فنی و کتاب ها و مجلات دانشمندان بسیار علاقمند بود و از خود ابتکارات زیادی نشان می داد. شاید اگر زنده می ماند، مخترع می شد.
🌹نرگس خواهرشهید:یک روز عروسی برادرم حسن آقا بود. همان روز عروسی، وسط آماده کردن غذا و مشغول غذا درست کردن یک مرتبه، شیر آب قطع شدو دیگر آبی نمی آمد. همه نا امید شدند. بحدی که می خواستند، زمین را بکنند و لوله ها را در بیاورند تا مشکل درست شود. با سن کم خود، یک مرتبه آمد و گفت: صبر کنید من، درست میکنم. ما همه با تعجب به او گفتیم: بزرگان نتوانستند این مشکل را حل کنند، تو چگونه میخواهی آن را درست کنی. وی با ابتکارات خود ما را در آن روز از سختی بزرگی نجات داد و لوله ها را بازکرد و آب آمد. این خاطره همیشه در ذهن ما باقی ماند.
#سالروز_شهادت
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ