مامانش بهش گفته بود: حسن! دست این دختر مردم رو بگیر یه تُک پا ببرش مشهد گناه داره گفته بود: مامان! دلم برای علیه السلام یه ذره شده، ولی نمیتونم برم باید برم جبهه... رفت جبهه، شهید شد؛ رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده، هفت روزه رفته مشهد! شهید‌ حسن ترابیان🌷