یکی از رزمنده های گردان حمزه سیدالشهدا می گفت ، خدا روحش را شاد کنه ، آن شب که شهید زمانی به شهادت رسید ، در مسیر رفت بسمت پل قدیم و جاده قدیم طلائیه از معبری که بچه های تخریب باز کرده بودند می گذشتیم ، لحظه ای ستون ایستاد دیدم یکی از بچه های تخریب کنار معبر زانو زده روی رمل ها ، با هر که اشنا بود خوش و بش آرام و بی سر و صدایی داشت . نه می نشست و نه مثل ما بلند می شد حرکت می کرد . نگاه کردم دیدم موقع خنثی کردن مین والمر زانوش رفته روی مین و چاشنی پرتاب عمل کرده و شاخک ها رفته توی گوشت و استخوان زانوش ، برای اینکه رزمنده ها از کارشان باز نمانند و فشار گاز باروت پرتاب مین بتدریج خالی بشه به همان حالت باقی مانده بود تا همه رد بشیم . خدا می دونه چه دردی می کشید ولی ذره ای بروی خودش نمی آورد تا روحیه همرزم ها خراب نشه . ما رد شدیم رفتیم جلو و بعد از شهادت شهید زمانی از همان معبر برگشتیم عقب ولی دیگر ندیدمش .برای شادی روح شهدا صلوات بر محمد والمحمد.... .دوستان در انتخابات هم شرکت کنید وهم مردم را تشویق کنید موفق باشید..رضایی