🌹خانه مان به بهشت رضا خیلی دور بود. هر وقت میرفتم سر خاک پدر، در برگشت پاسی از شب گذشته بود و من هم خیلی خسته. تا اینکه شبی خواب دیدم پدرم سنگ قبر بزرگی وسط صحن حرم امام رضا (ع) دارد. صدایش را شنیدم که گفت: «دیگه نیازی نیس بری بهشت رضا. من اینجام بعد از این بیا اینجا». از آن پس هر وقت دلتنگ پدر میشوم، میروم حرم امام رضا (ع). "شهید علی اکبر مؤمنی" ✍راوی: فرزند شهید https://eitaa.com/Yarabazahra