مردگان مدعی زن و زندگی
ده ها هزار زن و کودک، در غزه و لبنان به دست دژخیمان صهیونیست قتل عام شدند. و ده ها هزار مادر و فرزند دیگر، همدیگر را از دست دادند.
با این وجود، بنیامین نتانیاهو، ضمن انتشار ویدئویی ادعا کرد "اسرائیل، دوست مردم ایران است."
و سپس گفت: "زن، زندگی، آزادی"!
اما در میان سران گروه ها و گروهکهایی که در فتنه ۱۴۰۱ شعار "زن، زندگی، آزادی" دادند، حتی یک انسان شرافتمند پیدا نشد که به دهان این گرگ خونخوار بزند و بگوید که تو به عنوان جنایتکار جنگی و متهم نسل کشی، غلط میکنی، نام زن و زندگی و آزادی را بر زبان جاری بکنی؛ ما از تو بیزاریم!
شرافت که دزدیده شد و شخصیت که به تسخیر شیاطین در آمد، آدمیزاد نه تنها وجدان درد نمیگیرد، بلکه تن به بیگاری جنایتکاران هم میدهد. از نوکران ژنتیک و خانه زادی مانند فسیل های سلطنت طلب و تجزیه طلبان و تروریستها که بگذریم، به سخنگوی فلان جبهه سیاسی و فلان مجمع محققین و مدرسین میرسیم که حاضرند به بهانه آتش بس، دم از دو دولتی (به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر) بزنند، اما زبانشان نمیگردد که به نخست وزیر جنایتکار اسرائیل بگویند تو یکی به عنوان رکورددار کودک کشی و زن کشی، خفه شو! چرا نمی توانند؟ این مرزبندی چقدر به هم خورده که معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی، ننگ سردبیری تلویزیون وابسته به موساد را به جان میخرد و دیگران شان، حتی از این وطن فروش هم، ابراز برائت لفظی نمیکنند؟!
خوشبینانهترین قضاوت این است که وجدان و شرافت در آنها مُرده است. از آن جنس که امیرمؤمنان (ع)، حکم به مُِردگی شان داد:
"مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرِ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ. کسی که تقبیح منکَر با قلب و دست و زبان را ترک کند، مرده ای است میان زندگان". (تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۱۸۱).
و: "أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ؛ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً قُلِبَ، فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ."
نخستین مرحله جهاد که از آن باز مانید، جهاد با دستانتان است. سپس، جهاد با زبانهایتان، و آن گاه با دلهایتان. پس هر کس در قلب خویش، کار نیک را ستایش نکند و منکر را زشت نشمارد، واژگون گردد؛ و پایین او جای بالای او، و بالای او جای پایین او قرار گیرد". (حکمت ۳۵۵ نهج البلاغه)
و "دیگری که خود را دانا بنامد، در حالی که نیست. نادانی را جاهلان و گمراهی را گمراهان گرفته و برای مردم، دامهای نیرنگ و دروغ نهاده است... صورتش، صورت انسان است، و قلبش، قلب حیوان؛ نه راه رستگاری را شناسد تا پیروی کند و نه راه گمراهی را تا از آن باز دارد. پس او، مردهای است در میان زندگان". (نهجالبلاغه، خطبه ۸۷)
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
https://eitaa.com/BasirateAshurai/