موقع‌اعزام‌به سوریه،بابک را‌دیدم. جوان‌زیبارو وخوش‌سیما. به او‌نمیخوردکه مدافع‌حرم‌ باشد.. جلورفتم‌وبه بابک گفتم: تواینجا چکارمیکنی دماغ‌عملی؟‌‌‌توالان‌باید‌درخیابان گلساز رشت‌بگردی‌وخوش‌بگذرانی،نه درسوریه که‌غیرازتوپ و تفنگ‌خبری‌نیست بابک نگاهم‌کرد .چشم‌های‌زیبایش‌را‌به من‌دوخت منتظرجوابی‌بودم‌اماچیزی‌نگفت سکوت‌کرد‌وسکوت فقط‌لبخندزد،لبخندی‌که بعدهامراشرمنده کرد. امیدوارم‌به مابیچارگان‌زان‌سونخندند. "شهید بابک نوری هریس"