🌹 🏴 🌹 🏴چه بگویم من از سر بازار از حراجی آخر بازار 🏴دور زینب شلوغ شد شلوغ این هم از لطف دیگر بازار 🏴گریه کردیم و هلهله کردند مردمان ستمگر بازار 🏴حکم تکفیر خواهرت را داد بی حیایی به منبر بازار   🏴شام ، گودال قتلگاهم شد به سرم ریخت لشگر بازار 🏴سنگ خورد و خوراک مان شده بود در رکود مکرر بازار 🏴چشم بر چهارتا النگو داشت کاسب تشنه ی زر بازار 🏴گوش پاره گواه حرف من است پر شده دخل زرگر بازار 🏴چقدر روسری غنیمت برد لااُبالی ابتر بازار 🏴جگرم را کباب کرد امروز نان و خرمای خیِّر بازار 🏴قدر پنجاه سال پیرم کرد روضه ی گریه آور بازار 🏴کوچه کوچه شدم تماشایی در هیاهوی محشر بازار 🏴نفسم بند آمده دیگر چه بگویم من از سر بازار 🏴 🏴 🌹 🌹 🏴 @Beh_to_az_door_salam