حاجی پرسید شام بچه‌ها چیه؟ شام اون شب سبزی‌پلو با تن‌ماهی بود، حاجی مشغول قاطی کردن پلو با تن‌ماهی بود که یهو رو کرد به من و... گفت: شام بچه‌ها چیه؟ گفتم: همین. اما چون به صورت حاجی نگاه نکردم، شک کرد. گفت: واقعا همین؟!  بازم بدون اینکه به حاجی نگاه کنم، آروم گفتم: تن‌ماهی رو گذاشتیم فردا ظهر بدیم.  حاجی قاشق رو زمین گذاشت و از سفره عقب کشید... گفتم: به خدا حاجی فردا ظهر بهشون تن‌ماهی می‌دیم. حاجی گفت: به خدا منم فردا ظهر می‌خورم! خاطره‌ای از شهید همت به روایت شهید عبادیان بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca