در مکتب سردار سلیمانی
📝دفعه ی آخری که سردار با مادرش در بیمارستان دیدار کرد....
آن روز حاجی زمانی که میخواست برود راننده خود، محسن رجایی را خواست و گفت: محسن، میشود خواهشی از تو کنم؟
رجایی گفت: حاج آقا شما دستور بدهید. حاج قاسم گفت: نه! این دفعه میخواهم از تو خواهش کنم...
من باید به سوریه بروم و مادرم اینجا بستری است. از شما خواهش میکنم، به نیابت از من، هر روز، سه مرتبه آبمیوه تازه در منزل آب بگیری و برای مادرم به بیمارستان بیاوری.سردار سلیمانی مقدار پول هم به راننده خود داد.
حاج قاسم برای مادرش این قدر دلواپس بود که از همان جا زنگ میزد و اوضاع را بررسی میکرد تا اینکه بعد از مدتی مادرش به رحمت خدا رفت.
راوی: ابراهیم شهریاری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin