خودش‌برایم‌تعریف‌می کرد، برای اینکه پسرش‌سیدمحمد رابامسجدونمازآشناوعلاقه مندکند، اورابه مسجدی می برد که درنزدیکی اش پارک یا‌محل‌بازی باشد. خوب که بازی می کردوازبازی سیر می شد، به اومی گفت: "سیدمحمدجان! حالابیابریم‌مسجد. من‌باتوآمدم‌پارک حالاتوبامن بیامسجد." دیدم‌روش‌خوبی است حالابچه ام با عشق‌وعلاقه بامن‌به مسجدمی آید. "شهید‌سیدرضا‌طاهر" ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin