✍
#دلنوشته
🔰پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی.
#سومِ_شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها،
#تربت_حیدریه. نامت را
#عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت♥️
🔰به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود👌 همیشه مراقب نگاهت بودی و این
#مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به
#ناموست ندوزد❌ حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
🔰و چه
#امن است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو
#چه_کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی⁉️ که اجابتش هم صحبتی با
#حضرت_مادر شد؟!
🔰بعید میدانم کسی از داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن ظلمت🌚 وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر
#خاک گذاشتی و ندا از آسمان💫 به گوشَت رسید که از این سو بروید.
🔰تو خاصی...! یعنی باید
#خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای
#کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را
#یاری میکنند تنها نمیگذاریم؟
🔰به گمـانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با
#حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر.
#گمنام همچو مادر🥀 بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم.
#عاشق رفته رفته شبیه معشوق💖 میشود و تو چه خوب شکل
#مادر شدی.
🔰سالها گمنامی و بینشانی. و در آخر سهم ما از تو، یک
#پلاک، صفحاتی قرآن📖 و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
🔰سالهاست
#هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا.دعایمان کن
#عبدِ_حسین شویم؛ جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم😔
🔰رسم عاشقی را خوب بلدی،
#دعاکن گرد قدمهایت👣 بر سر و روی ما هم بنشیند.
✍نویسنده: زهرا قائمی
🗺محل دفن: بهشت رضا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃