💢گذری بر زندگی شهید
🔹روز عید به دنیا آمد. به مدرسه علاقه داشت و تا هشت کلاس درس خواند قاری قرآن و مذهبی بود. در جریان انقلاب در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می¬کرد. قبل از خدمت در تمام تشیع جنازه شهداء حضور داشت و همیشه صحبت از شهادت میکرد. زمانی که عکس میگرفت می گفت: «این قاب عکس مرا در جلو تابوت بگذارید» و همیشه می گفت: «این دو روز دنیا ارزش ندارد که کسی با کسی قهر باشد» و همیشه از امام صحبت می کرد و آرزو داشت به دیدن امام برود و وقتی سخرانی امام از تلویزیون پخش میشد با دقت به حرف های امام گوش می کرد.
🔹حرفه شهید قبل از خدمت نجاری بود همیشه استادش می گفت هر وقت مراسم تشیع جنازه شهید بود احمد آقا دست از کار می کشد. بعد از اینکه کلاس هشم را به اتمام رساند گفت: «می خواهم به جبهه بروم» شناسنامه اش را مخفی کردم ولی با این حال یک استشهاد نوشت و یک شناسنامه ی جدید گرفت و توانست با شناسنامه ی جدید برود.
🔹مرتب دو ماه یکبار سه ماه یکبار به ما سر می زد قبل از اینکه به سربازی برود دختر عمویش را برایش عقد کردیم. سرانجام ساعت 10 مورخه 30/10/1366 در حدود 25 كيلومتري جنوب پايگاه «چشمه» مأمورين گردان ژاندارمري كه جهت بازديد از پايگاه حصاروئيه اعزام شده بودند با اشرار درگير مي شوند كه در نتيجه: 1- سروان ناصر سيار فرزند علي 2- گروهبان وظيفه وحيد رضا اشرفي فرزند قدير 3- سرباز وظيفه حميد حكم آبادي فرزند رجبعلي 4- سرباز وظيفه جواد يعقوبي فرزند داد محمد 5- سرباز وظیفه احمد مزروعي فرزند بمانعلي 6-سرباز وظيفه محمد آقا كتي سري فرزند محمود به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند.
@Besmelahelghasemelgabarin